السلام ای حضرت سلطان عشق

السلام ای حضرت سلطان عشق
یا علی موسی الرضا ای جان عشق

نام شفا یافته:م.د / خراسان جنوبی

از زبان همسر  شفا یافته:

ماه مبارک رمضان بود ما در روستایی زندگی می کردیم و همسرم برای جلسه باید به شهری که 15 کیلومتر از روستایمان فاصله داشت میرفت صبح زود از خانه بیرون رفت دخترم از خواب بیدار شد و به دنبال پدرش به راه افتاد و گریه می کرد و میگفت من هم می خواهم با پدر بروم ولی نگذاشتم تا اینکه همسرم موتورش را روشن کرد و به راه افتاد یکی از اهالی روستایمان به در خانه ی مان آمد و گفت نگذاری امروز بچه ها و همسرت از خانه بیرون بروند گفتم چرا؟؟ گفت دیشب یه خواب دیدم . با خنده گفتم همین الان همسرم رفت گفت پس حتما صدقه بدهی خداحافظی کرد و رفت همکار همسرم که دوتا دختر بودن و فقط تا دو هفته ی دیگرمهمان ما بودند  در خانه ی ما زندگی میکردند یکی بیرون آمد و گفت از وقتی بیدار شدم دلهره دارم بلند شد و آماده شد که به خاطر این دلهره اش به خانه ی شیخ روستا برود من هم پولی برداشتم و انداختم داخل صندوق صدقات آن دختر به همراه یکی از فرزندانم راهی شد که به خانه ی شیخ برود تا چند قدمی که دور شد یک وانت جلوی در خانه ی مان ایستاد دختر به همراه فرزندم برگشت که ببینت برای چه این وانت آمده که ناگهان دیدم برادرم از شهر با نگرانی آمده و ماجرای تصادف همسرم را گفت نشستم چشمانم سیاهی می رفت دنیا تاریک و تار شده بود برادرم دستم را گرفت و گفت چیزی نشده سالمه فقط دستش شکسته پاشو برویم بیمارستان بیرجند دوتا دختر هم بچه ها را آماده کرد و با ما آمد و قت روفتیم همسرم داخل ccu بود برگشتم به ببرادرم گفتم تو که گفتی دستش شکسته پرستار بیرون آمد و ازش پرسیدم که چه شده گفت همسرتان ضربه مغزی شده فرزندانم همه بی تابی میکردن آنها را با آن دو دختری که در خانه ی ما بودند فرستادمشان خانه و آنها به خاطر این اتفاق تصمیم گرفتند تا خوب شدن همسرم از بچه های من مراقبت کنند همسرم عمل های زیادی داشت هر عملی که داشت او را بیشتر ضعیف می کرد پانزده روز از تصادف همسرم گذشت من همیشه بدون سحری و افطار روزه می گرفتم یعنی میلی به غذا خوردن نداشتم یک روز دکتر آزمایشی از همسرم گرفت و گفت باید دوباره عمل بشه و این عمل هم شاید موجب مرگ او شود پس باید برای او دعا کنم دست ه دامان امام رضا شدم در اوج بی پولی بودم همه ی پولهایم خرج دوا و دکتر همسرم شده بود وقتی دستم را بردم تو جیب مانتوی خودم دو هزار تومن پول بود که گفتم یا امام رضا همین امشب این را برایت می فرستم خودت درمان همسرم باش بلند شدم و کل بیمارستان را گشتم ولی کسی نبود که بخواهد به مشهد برود نا امید برگشتم بالای تخت همسرم یک تخت کنار تخت همسرم بود که آنها هم مریض تصادفی داشتن یک جوان بود متوجه شدم که فردی که آمده ملاقاتش میخواهد برود مشهد رفتم جلو و ماجرا را گفتم مرد لبخند زد و گفت من خودم خادم امام رضام و دو هزارتومن را به او دادم و ازش خواستم برای همسرم دع کند او هم یک تکه نبات از جیبش در آورد و گفت بدهمش به همسرم منم هم دور از چشم پرستاران کمی با آب قاطی کردم و با دستمالی بر روی لبان همسرم کشیدم روز بعد دکتر گفت آزمایش مجددی انجام بدهند و بفرستنش اتاق عمل بر روی نیمکت نشسته بودم و دعا میکردم دکتر آمد به طرفم و با تعجب گفت همسرت را خدا شفا داده و من هم از شوق همش خدایم را شکر میکردم و نظر کردم بعد از مرخص شدن همسرم به پابوس امام رضا برویم و همسرم بعد از چند روز بهتر شد و من و همسرم به همراه بچه هایم راهی مشهد شدیم



نظرات شما عزیزان:

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:





[ شنبه 16 مهر 1390برچسب:, ] [ 8:29 ] [ یگانه دلدار ] [ ]
درباره وبلاگ

من در ويرانه هاى شهر قاب عكسى را پيدا كردم كه پر از شفافيت نور مى درخشيد و گنبد طلايى آن آشيانه كبوتران سپيد بود كه از لانه نور دانه مى چيدند من در حيرت عكس شگرف گريستم يك لحظه بى قرار فرياد برآوردم: الهى ! چه مكانى است بزرگ، وسيع به وسعت بيكرانه ها كه عقل را حيران مى كند و بى قرار به جست و جوى آهوان عاشق بودم يك لحظه باران سكوتم را شكست و من، عاشقانه به وسعت ابرها گريستم و اشك، چون الماسى گرانبها بر قاب عكس ضريح فرو ريخت و من به نورانيت ضريح به حجم بيكرانه ها نگريستم و زير لب دعاى نور را زمزمه كردم و به بزرگى عشق پناه بردم رخساره ام گلگون گشت و من همدم رازهاى پنهانى ام را در سكوت تنهايى ام پيدا كردم و قصه غصه هايم را بر سينه خوان نعمتش فرو ريختم و سبكبال بر بلنداى ضريح او عاشقانه اوج گرفتم تا شايد كوله بار گناهم را در خاكى خاك فرو نهم تا شايد امام دلم را پر از استجابت دعاهايم گرداند يا معين الضعفا! يا ضامن آهوان! مرا درياب به خاطر چشمهاى بارانى ام و قلب شكست خورده ام در توفان مرا درياب بر بلنداى اوج قاب عكس ضريحت مرا سير ده تا پر از استجابت دعاهايم شوم
نويسندگان
لینک دوستان

تبادل لینک هوشمند
برای تبادل لینک  ابتدا ما را با عنوان السلام ای حضرت سلطان عشق یا علی موسی الرضا ای جان عشق و آدرس asheghanereza.LXB.ir لینک نمایید سپس مشخصات لینک خود را در زیر نوشته . در صورت وجود لینک ما در سایت شما لینکتان به طور خودکار در سایت ما قرار میگیرد.





امکانات وب

ورود اعضا:


نام :
وب :
پیام :
2+2=:
(Refresh)

خبرنامه وب سایت:

برای ثبت نام در خبرنامه ایمیل خود را وارد نمایید




آمار وب سایت:
 

بازدید امروز : 3
بازدید دیروز : 0
بازدید هفته : 4
بازدید ماه : 55
بازدید کل : 2469
تعداد مطالب : 17
تعداد نظرات : 1
تعداد آنلاین : 1

كد آهنگ محسن چاوشی
امام رضا

انواع کـد های جدید جاوا تغیــیر شکل موس